اختصاصی سرویس اجتماعی تیترآنی:در تعریف سازمان بهزیستی آمده است: “یک نهاد دولتی زیرمجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که خدماتی را به افراد خاصی از جامعه شامل توانخواهان، معتادان و افراد در معرض آسیب های اجتماعی ارائه میدهد”
این تعریف بیانگر آن است که هر فردی نمی تواند جهت دریافت خدمات به این سازمان رجوع کند و هرگونه خدمات دهی بنا به احراز شرایط نیازمندی است. البته در جای دیگر نیاز را مفهوم سازی نموده و به مقاصد و اهداف ذیل در قالب خدمات مختلف متصل نمود:
“خانوادههای آسیب دیده و آسیب پذیر، نگهداری و مراقبت و توان بخشی معلولان و آماده سازی آنان برای از سرگیری زندگی عادی در جامعه، توسعه پژوهشهای کاربردی برای پیشگیری از معلولیتها و آسیبهای اجتماعی، بازپروری، اصلاح و ارشاد ناسازگاران و آسیب دیدگان اجتماعی، تأمین موجبات تشویق و جلب مشارکتهای مردمی به منظور بهبود کیفیت خدمات رسانی و حمایت از اقشار محروم و آسیب پذیر، و نیز تشویق و حمایت از بخش غیر دولتی به منظور سرمایه گذاری در هر یک از حالتهای توان بخشی، اجتماعی؛”
اکنون ساختار خدمات دهی بهزیستی با دستورالعمل های فرمایشی،تاریخ مصرف گذشته یا به روز شده ی نامنطبق با جامعه به گونه ایست که این سازمان نتوانسته به اهدافی که برایش تعریف شده است، دست یابد.
به گزارش تیترآنی،در آخرین آمارهای منتشر شده از سازمان بهزیستی 8 میلیون نفر و حدود 10 درصد جمعیت کشور زیرپوشش سازمان بهزیستی هستند، که 2800 خانوار(حدود 11 درصد) خانوارهای کشور را تشکیل می دهند. بر طبق همین آمار یک میلیون و 600 هزار نفر از تعداد قید شده ، مستمری بگیر و باقی افراد از خدمات دیگر سازمان بهره می برند.
از سوی دیگر در مستنداتی که به این رسانه ارسال گردید در نمودارهایی که نشان دهنده نسبت پرسنل بهزیستی در سراسر کشور به مددجویان تحت حمایت است، نمی توان به ترازی قابل قبول دست یافت به نحوی که در برخی شهرستان ها با برابری این دو مقیاس با یگدیگر یا حداقل فاصله آن ها از هم مواجه ایم ! ایننمودار با چنین رسم و شکلی میتواند این ذهنیت را به اذهان متبادر نماید که چه استدلالی در پشت این نسبت بی منطق وجود دارد، که میتواند تعداد بالای منابع انسانی بهزیستی را زیر سوال ببرد!
اما وقتی به صورت عمیق تر این مقوله را واکاوی می نماییم ابتدا به ساکن به این مهم می رسیم که آیا اولویت برداشت تعداد بالای منابع انسانی است صحیح است یا تعداد کم افراد تحت پوشش، کدام یک؟! اصلا تعداد منابع انسانی یعنی چه ؟ دولتی یا غیردولتی؟! به عبارتی آنچه نمودارها نشان می دهند صرفا مقیاس ناترازی بی منطق است نه موید اعداد و ارقام و تعداد.!!
در آمار منتشر شده که منبع اعلام خبر آن حسینی رئیس تازه منصوب شده ی سازمان بهزیستی است به وضوح به این نکته اشاره نموده که صرفا یک میلیون ششصد هزار نفر از جمعیت ۸ میلیونی تحت پوشش بهزیستی از خدمات مستمر بهره مند هستند. یعنی با تطابق این معیار آماری و نمودار می توان به این نتیجه رسید که نوار نارنجی صرفا افراد مستمری بگیر سازمان بهزیستی بوده که با تعداد نیروهای سازمان، مورد نسبت قرار گرفته است .
حال می توان نقد وارده در ناترازی منابع انسانی بهزیستی و جامعه هدف آن را به شکل معناداری توصیف نمود و صورت مساله را به این شکل اصلاح کرد که چرا صرفا این تعداد یک میلیون نفری تحت پوشش خدمات مستمر قرار دارند و تعداد بالایی نمی توانند از این خدمات بهره مند شوند ؟ از بابی دیگر ، باتوجه به رکود اقتصادی و کاهش سطح دسترسی مردم به ابزار و شرایط رفع نیاز ، چگونه می توان از جامعه بیش از ۸۰میلیونی ایرانی ، ده تا یازده درصد را در مجموعه ی تابعه ی بهزیستی قلمداد نمود؟! چگونه می توان با وجود افزایش سطح آسیب های اجتماعی ، جامعه ی رو به رشد سالمندی ، کودکان کار و متکدیان خیابانی و معتادین متجاهر و غیر متجاهر ، به این آمار ده درصدی اکتفا نمود…
گرچه آرزوی هر شهروند ایرانی است که هرگز هموطنی را نیازمند و متوسل کمک و یاری نبیند اما از این درد و رنج گریزی نیست و باید پذیرفت که بخش قابل توجهی از مردم بدون حمایت و یاری گری دستگاههای حمایتی قادر به امرار معاش و ارتزاق نیستند!
اندکی جستار در ساختار و بروکراسی های پیچیده خدمات رسانی بهزیستی در کنار کمبود و کاهش اعتبارات بهزیستی در برنامه های توسعه ای نشان می دهد، صف حجیم پشت نوبتی های بهزیستی جهت دریافت خدمات مستمر در حوزه های مختلف؛ در کنار دستورالعمل های نخ نما شده و فرمایشی آن که برخی بنا به ضرورت کاهش بار مسئولیت بهزیستی به روز شدند نا افراد بیشتری را از ورود به بهزیستی بازدارند ؛ همگی دلایلی غیر علمی از این ناکارآمدی ساختاری هستند که در کنار برخی سوءمدیریت ها در طی فرآیندهای زمانی چندین ساله موجب شکل گیری چنین رسم و خط های غیراصولی ای (نمودار نسبت پرسنل و جامعه هدف) شده اند. !!
مگر نه اینکه در وظایف بهزیستی پاسخگویی به نیاز نیازمند دیده شده است، اما چگونه است که بروکراسی ها وی را نیازمندتر می نماید که در برخی مواقع منجر به دور زدن قوانین درون سازمانی با ابزارهای ساختگی می گردد!! راه چاره ای که در کنار نادرست بودن آن می توان حقی را برای اجراکننده ی آن قائل شد، زیرا جز به این راه ، هیچ امیدی به حل مشکلش. در میان سنگلاخ های توانمندساز نمودن، ندارد!!!