اختصاصی تیترآنی/اجتماعی، دکتر مریم رضایی راد: او در گوش ما از تواناییهایمان میگوید و دست ما را میگیرد تا از پلهها بالا برویم، سربالاییها را پشت سر بگذاریم و جهانهای پیش رو را یکی پس از دیگری کشف کنیم. اوست که ما را مطمئن میکند که کسی هستیم که شایستهی رسیدن به تمامی اینهاست. او ما را شجاع میکند. شجاع میکند تا خواستههایمان را به زبان بیاوریم و از قضاوت دیگران در مورد خودمان ترسی به دل راه ندهیم. بیگمان شجاع که باشی اهل راه رفتن در مسیرهای گوناگون و ناشناخته خواهی شد. سر از لاک بیرون آورده و سلانهسلانه پیش خواهی رفت.
شجاعت و دلیری، انسان دیگری از ما میسازد و ما را بهجاهایی میرساند که شاید تا همین چند وقت پیش به هزاران دلیل آنها را شایسته خود نمیدانستیم و یا فکر میکردیم هرگز نخواهیم توانست به آنجا برسیم. شجاعت، سردار درون وجود هر یک از ما را آمادهی رزم میکند.
«دبی فورد» در کتاب «شجاعت» با پرداختن به همین مسائل از نقش آن در غلبه بر ترسهای درونی میگوید و شجاعت را مهرهای کلیدی در پرورش اعتماد به نفس میداند. او معتقد است گذر از این مسیر درنهایت سبب میشود تا فرد در زندگی انتخابهای مناسبتری داشته باشد و همین امر سرنوشت متفاوتی را برای او رقم خواهد زد.
اعتماد به نفس مقوله ای است که در مستقل سازی نقش مهمی دارد یعنی اینکه فرد به نیروهای درونی خودش جهت انجام کاری اطمینان پیدا کند و ارزش کار خود را بداند. دی آنجلیس میگوید: اعتماد به نفس واقعی هیچ ارتباطی با اتفاقات زندگی بیرونیتان ندارد. اعتماد به نفس واقعی نه فقط به خاطر آنچه انجام میدهید؛ بلکه به خاطر اعتقاد به توانایی درونیتان برای انجام هر چه اراده کنید، شکل میگیرد. تریسی بر این باور است که وقتی در برابر دیگران با اعتماد به نفس صحبت میکنیم هدف شما مثبت و باآرامش بودن و احساس خوبی درباره خود داشتن است. کاپراسمیت گفته اعتماد به نفس بالا در فرد ایجاد حد حس اعتماد به خود میکند که این احساس وی را قادر به تطابق با موقعیتهای سخت مینماید.
اعتماد به نفس واقعي زائيدهي تعهد فرد به خويشتن است:اين تعهدكه هرآنچه لازم باشد، انجام خواهد داد تا به خواسته و نيازهايش برسد. فردي كه فاقد اعتماد به نفس است، عادت كرده است كه در مقابل ديگران اختيار و اراده اي از خود نداشته باشد و هرتقاضايي را اجابت نمايد. به عبارت ديگرحالت خود نگهداري، امتناع و «نه گفتن» به درخواست ديگران در او ضعيف شده است.
بیشک رمز موفقیت را در هر عرصهای میتوان «خودباوری» دانست. حقیقتی که در فقدان آن تواناییهای درونی و ذاتی خویش را نادیده انگاشته و موفقیت دیگران را موهبتی خدادادی میانگاریم که نصیب آنها شده و سهم ما تماشای آن و گاه حسرت و در تمنا ماندن است. همین باور، دیدگاه ما در احساس شکست خوردن در یک موضوع و یا حس موفق شدن در موضوعی دیگر است. این دیدگاه از فقدان آموزش فرد و ناآگاهی او از توانایی خفته در درون او است. کافی است موانع پیش رو و بازدارنده را شناسایی کنیم و گامبهگام در راستای حذف آنها پیش برویم؛ و این میسر نخواهد شد جز با علم بر عدم شناخت و آگاهی و تمرکز بر تواناییهای بالقوه وجود خودمان. البته که نمیتوان یک نسخه برای تمام مردم جهان پیچید.