تیترآنی:هوارد گاردنر در کتاب خود هفت عامل را مشخص کرده است (گاهی اوقات آنها را اهرم می نامد) که میتوان در همه موارد تغییر ذهن به کاربرد.
این هفت عامل عبارتاند از:
استدلال: کسانی که خود را تحصیلکرده می پندارند، بهویژه در موضوعات اعتقادی از استدلال استفاده بیشتری می کنند. استدلال می تواند شامل منطق صرف، استفاده از قیاس، یا ایجاد طبقه بندی باشد.
تحقیق: مکمل استفاده از استدلال، جمعآوری داده های مربوط است. کسانی که آموزش علمی دیده اند میتوانند به شیوه های نظام مند اقدام کنند و حتی شاید از آزمون های آماری برای تائید روندهای نویدبخش – یا ایجاد تردید در آنها – استفاده کنند.
بازآوایی: استدلال و پژوهش با ابعاد شناختی ذهن سروکار دارد؛ ولی بازآوایی نشانهء جزء عاطفی است.
توصیف مجدد بازنماینده: چهارمین عامل مقوله ای فنی به نظر می رسد ولی بسیار ساده است. تغییر ذهن تا جایی قانع کننده است که برای بازنمایی در شکل های مختلف مناسب باشد و شکل های مذکور یکدیگر را تقویت کنند.
منابع و پاداشها: بعضیاوقات تغییر ذهن هنگامی محتمل تر است که بتوان منابع قابلتوجهی را به کار گرفت.
رویدادهای جهان واقعی: بعضیاوقات رویدادی در جامعه ای بزرگتر اتفاق می افتد و بر بسیاری از افراد اثر می گذارد. نمونه های آن عبارتاند از جنگ، توفان، حمله تروریستی، رکود اقتصادی و یا در جنبه مثبت؛ دورههای صلح و رونق اقتصادی، در دسترس بودن معالجات پزشکی، حاکمیت یک رهبر، گروه یا حزب سیاسی خوب.
مقاومت: شش عاملی که تاکنون مطرح شدند همگی به تلاش برای تغییر ذهن کمک کنند. اما غیرواقع بینانِه است که فکر کنیم تنها عوامل تسهیل کننده وجود دارند. باگذشت زمان تغییر ذهن ها دشوارتر می شود، علت آن است که دیدگاه ها و چشماندازهای قدرتمندی کسب می شوند که در برابر تغییر مقاوم
تکنیک های برخورد با احساسات عاشقانه نوجوانان :
هیچکس مانند پدر و مادر نمیتواند نوجوان را از برهه عواطف زودگذر، ناپایدار و حتی گاه خطرناک به سلامت بگذراند.
از نوجوانی به عنوان دوره بحران نام برده شده است و والدین باید حتما مطالعههای زیادی در مورد ویژگیهای عاطفی، شناختی و جسمی نوجوانان داشته باشند تا با آشنایی از این دوران، نوجوان خود را به درستی هدایت کند.
در این صورت خواهند دید که بسیاری از رفتارهایی که میتواند موجب رنجش پدر و مادر شود، برای این دوره کاملا طبیعی است و به جد نیازمند صبر و مهربانی است.
به دلیل سرعت بالای رشد در این دوره به ویژه در حوزه جنسی، نوجوان به شناخت جنس مخالف گرایش مییابد و در این مورد احساس پیدا میکند ولی این احساسات بیشتر از آنکه جنبه عقلانی داشته باشند جنبه احساسی دارند. علاوه بر این، علاقهمندی به رمانها و فیلمهای عاشقانه و کنجکاویهای جنسی نیز از همین دوران شروع میشود. از اینرو، بهتر است که والدین به جای ایجاد محدودیت، با کسب آگاهی از نوجوان خود مراقبت کنند.
والدین باید نحوه برخورد با دوران بلوغ را به نوجوان خود بیاموزند.
نوجوان باید بداند که والدین دوستش دارند و این احساسات متلاطم طبیعی است.
البته او در این سن از ناپختگی رنج میبرد و والدین راهی ندارند جز اینکه با چنین وضعیتی با فرزندشان با احتیاط برخورد کنند؛ چراکه در غیر این صورت ممکن است نوجوان دست به رفتارهایی بزند که بسیار غیر عقلانی بوده و نتیجهای جز پشیمانی خودش و والدین نخواهد داشت.
صمیمی شدن با نوجوان در حدی که بتواند به راحتی مسائلی که برایش پیش میآید را با والدین هم جنس خود مطرح کند خوب است و بدون شک الگوی سالم اخلاقی و جنسی والدین هم در این مورد تاثیر بهسزایی دارد؛ در واقع باید نگرش مثبت خود را نسبت به احساس عشق نشان دهیم و توامان در خصوص بیبند و باریهای جنسی و خطرات آن گوشزد کرده و نوجوانمان را آگاه کنیم.
نوجوانانی که این اطلاعات را از والدین هم جنس خود میگیرند در مقایسه با کسانی که از دوستان خود اطلاعات کسب میکنند، آگاهیها و رفتار سالمتری را دریافت کردهاند؛ به عبارتی نوجوان به شدت نیازمند توجه و دیده شدن است و باید تمهیدات را طوری بچینیم تا برای رفع تشنگی خود دست به انتخاب دوستیهای ناسالم نزند.
نوجوان باید نسبت به خود تصورات مثبتی داشته باشد و یقین حاصل کند که از نظر چهره، فیزیک و تواناییهای خاص خود مورد قبول والدین است.
مشغول بودن نوجوان در کلاسهای ورزشی، گوش کردن به حرفها و درد دلهای مختلف او، درک شرایط، بیان داستانهای نوجوانی از زبان والدین، اطلاع از پیامدهای ناگوار دوستیها و روابط ناسالم، همچنین ایجاد بسترهایی برای رشد شناختی و مهارتی نوجوان طوری که بخش مهمی از اوقاتش را صرف آموزش و یادگیری کرده و بتواند از طریق رشد در مهارتهای هنری ابراز وجود کند نیز تاثیر مثبتی دارد.
نوجوان باید بداند که پدر و مادر در این مسیر پرتلاطم کنارش هستند.
پنج جا بهتره به کودک توجه نکنید
1.وقتی داره با خودش بازی می کنه:
اصلا نزدیکش نشید و حضورتون رو یاداوری نکنید این نشون میده کودکتون در راه ورود به دنیای متفکر شدنه.
2.اگه کارهای شخصیش رو انجام میده:
وقتی می بینید کودکتون اروم و قایمکی تمرین جوراب پوشیدن می کنه یا همه اش لباس هاش رو عوض میکنه نزدیکش نرید کودک شما در حال یادگیری مهارته.
3.وقتی زمین میخوره:
اگه کودکتون زمین خورد و حس کردید خیلی خطری نداشت، نزدیکش نرید بذارید خودش بلند شه بعد هم از تواناییش تعریف کنید.
4.وقتی خودش غذاش رو میخوره:
لازم نیست بری جلو و بگی آفرین بذار غذاش رو که خورد از همون دور برای خودت هورا بکش.
5.اگه الکی گریه کرد:
وقتی بچه ی بالای دو سال گریه الکی می کنه، نه ازش دور شید نه پیشش برید، به کارتون ادامه بدید و بهش بگید: گریه ات که تموم شد صدام کن حرف بزنیم اگه هی توی این موقعیت ها برید سمت کودک، بچه بعدا نمیتونه درست تمرکز کنه چون حس می کنه حواس بقیه به اونه و دارن نگاهش میکنن بچه ی شما هم تمرکز می کنه؟ من میمیرم برای اون سکوتشون.